نوآوری در صنعت سلامت طی 15 سال گذشته تغییرات زیادی کرده است. بهعنوان مثال، شرکت فیلیپس از یک گروه صنعتی متنوع در حوزه الکترونیک به شرکتی که تمرکزش فناوری سلامت است؛ تبدیل شده است. این شرکت در حوزههای تشخیص دقیق، درمان با هدایت تصویر، مراقبت پیوسته و بهداشت و سلامت شخصی فعالیت میکند؛ اما چیزی که بیشتر تغییر کرده؛ نحوه نوآوری در صنعت سلامت است.سیستمهای سلامت در سراسر دنیا با افزایش تقاضا برای مراقبت، کمبود و نواقص پرسنل و هزینههای نامناسب دستبهگریبانند. اکنون، اگر ما بخواهیم برای مقرونبهصرفگی، دسترسی و اثربخشی بیشتر صنعت سلامت اقدامی کنیم؛ دیگر روشهای قدیمی جواب نخواهد داد.
5 واقعیت وجود دارد طی سالهای گذشته نوآوری در صنعت سلامت را دستخوش تغییر کرده است:
-فناوری برای نوآوری در صنعت سلامت دیگر تنها به ویژگیهای محصول خلاصه میشود؛ بلکه حالا ناجی خلق راهحلهایی برای مراقبتهای مبتنیبر ارزش است.
تقریبا 15 سال قبل، نوآوری در فناوری پزشکی عمدتا به بهبود ویژگیهای سیستمها و دستگاهها اشاره داشت. بهعنوان مثال، در جنگ “اسلایسهای سیتی” زمانی فیلیپس و دیگر تولیدکنندگان بر سر کیفیت اسکنرهای سیتی با افزایش تعداد تصاویر مقطعی (یا همان اسلایدها) از قسمتهای مختلف بدن رقابت میکردند. از 16 به 32 و 64. هدف، بهبود رزولوشن تصاویر بود. از این طریق، رادیولوژیستها بهتر میتوانستند موارد غیرطبیعی در بدن بیمار را مشخص کنند.
در سال 2005، قانون کاهش نقص آمریکای شمالی شوک بزرگی به صنعت تصویربراری پزشکی در دنیا وارد کرد. بسیاری از رویههای تصویربرداری از کاهش یا عدم بازپرداختها ضربه خورد. این قانون آغازگر موج جدیدی بود. اقتصاد مراقبت بسیار اهمیت پیدا کرده بود و دیگر تنها بهبود رزولوشن یک سیتی اسکن اهمیت نداشت. درواقع ویژگیهای محصول همچنان مهم است؛ اما تنها بهعنوان بخشی از یک راهحل گستردهتر.
امروز، گذر بهسوی مراقبت مبتنیبر ارزش قابلمشاهده است. این مهم از دستیابی به اهداف چهارگانه خروجیهای بهبودیافته سلامت، بهبود تجربه بیمار، بهبود تجربه پرسنل و کاهش هزینههای مراقبت حکایت دارد.
نوآوری در صنعت سلامت باید بر راهحلهای یکپارچه دستگاهها، نرمافزار و خدمات تمرکز کند. درواقع از رویکردی محصولیمحور به رویکردی راهحلمحور گذر کند.
-انگیزهها و تشویقهای ترازشده در گذر بهسوی مراقبت مبتنیبر ارزش ضروری است.
در پذیرش نوآوریهای فناورانه جدید برای مراقبت مبتنیبر ارزش، انگیزههای غیرتراز همواره بزرگترین مانع بوده است. بهعنوان مثال، میتوان به مدیریت پذیرش مجدد بیمارستان اشاره کرد.
بعد از مرخصی از یک حادثه پرخطر همچون نارسایی قلبی یا ذاتالریه، بالاترین میزان خطر دوباره عود کردن، بیماران را طی 30 روز ابتدایی تهدید میکند. تحقیقات نشان میدهد سالیانه بیش از 41 میلیارد دلار صرف پذیرش دوباره بیماران در همان 30 روز اول میشود.
فناوریهای تلههلث، راهی برای اتصال بیماران به ارائهدهندگان مراقبت پشت دیوارهای بیمارستان را با ترکیب مانیتورینگ (نظارت) ازراهدور، آموزش مداوم و خودمدیریتی فراهم میکند. این راهحل، درحالی که نتایج بیمار را بهبود میبخشد؛ موجب کاهش قابلتوجه هزینهها نیز میشود.
هرچند، مدلهای بازپرداخت قانونی ممکن است بر اساس تعداد بیمارانی که به بیمارستان مراجعه میکنند یا تعداد رویههایی که انجام میشود؛ انگیزهای متضاد ایجاد و رهایی از وضعیت وجود را دشوارتر میکند.
با رشد مراقبت مبتنیبر ارزش، انگیزهها از پرداختهای در ازای رویه به پرداخت برای نتیجه گذر خواهد کرد. بهعنوان مثال، سازمانهای مراقبت پاسخگو در ایالات متحده ممکن است بهخاطر اینکه طی 30 روز بیماری را دوباره پذیرش کنند مشمول مجازات شوند. این رویکرد، انگیزه زیادی برای گسترش مراقبت از بیمارستان به منزل ایجاد خواهد کرد.
اولین نمونههای آزمایشی تلهمدیسین و مدیریت پذیرش دوباره بیمارستان، نتایج امیدوارکنندهای از خود نشان داد. با بهکارگیری این راهحلها، 49.5 درصد بستریشدن در بیمارستان و 34.5 درصد هزینهها کاهش پیدا کرد.
درحال حاضر برای موفقیت نوآوری در صنعت سلامت، فناوریهای جدید باید دستدردست مدلهای کسبوکار جدید و انگیزههای مبتنیبر خروجی که برای تمام ذینفعان تراز میشود پیش روند و فرصتهایی برای همکاریهای بلندمدتی را براساس اهداف و خدمات مشترک ارائه دهند.
-خلق راهحلها نیازمند نوآوری اکوسیستم برروی پلتفرمهای دیجیتالی باز است.
درطول 15 سال گذشته، چشمانداز فناوری اطلاعات (IT) در بهداشت و سلامت وسیعتر شده است. با افزایش مداوم سیستمها و دستگاهها، هرگز چنین نیاز مبرمی برای تمام اجزای جداگانه برای کار با یکدیگر بهشوهای منسجم و امن نبوده است.
این بدان معناست که فروشندگان فناوری باید چشم به تصویری بزرگتر داشته باشند.
تصور این موضوع دیگر به دور از واقعیت است که تنها یک بیمارستان یا سیستم سلامت تمام این اجزا را تنها از طریق یک فروشنده تهیه و در خود جای دهد. بهعنوان مثال شرکت فیلیپس، نیاز دارد که درهای خود را بهروی یکپارچگی از طریق پیشنهادهای طرف سوم باز کند. آنها همچنین باید راهحلهای خود را باتوجه به نیازها و زمینههای مشتری خاص پیکربندی کنند.
این مستلزم یک رویکرد پلتفرم دیجیتالی رایج است. چنین رویکردهایی نوآوری را اثربخش میکند؛ چرا که باعث میشود از تکرار بلوکهای ساخته شده در سیلوهای مختلف کسبوکار جلوگیری شود. این رویکرد همچنین با میسر کردن قابلیت همکاری و یکپارچگی راهحلها سیستمهای اطلاعاتی فعلی بیمارستان و پیشنهادهای طرف سوم را کارآمدتر میکند.
قدم بعدی ایجاد یک اکوسیستم عریضتر نوآوری است. این کار نیز از طریق گشودن پلتفرمها به روی طرفهای سوم صورت میگیرد (بهشیوهای امن و بهخوبی کنترل شده).
با رشد هوش مصنوعی (AI)، برنامههای (اَپ) زیادی توسط استارتاپها و دانشگاهها تولید شده است؛ اگر یک پلتفرم مشترک برای یکپارچه شدن با جریان کار در نقطه درمان وجود نداشته باشند؛ بیمارستانها بعید است که از این اَپها استفاده کنند.
اما تنها برنامههای متنوع کاری از پیش نمیبرند. اینجا دقیقا جایی است که شرکتهایی همچنین فیلیپس میتوانند ورود پیدا کنند. بهطور فزایندهای، بیمارستانها میخواهند بهعنوان یک یکپارچهساز و کارگزار فناوری عمل کنند. بازار عرضه شده فیلیپس، به ارائهدهندگان مراقبتهای بهداشتی کمک میکند که اَپهای طرف سوم را درون جریان کاریشان، از طریق یک پلتفرم توسعه مشترک بپذیرند.
-دادههای بیمار که در سیستمهای ثبت آرشیو میشدند؛ حالا به یک سیستم مشارکت نیاز دارند که دیدی 360 درجه را از بیمار در جریانهای کاری حاصل کند.
درحالی که سیستمها و دستگاهها در بهداشت و سلامت بیشتر یکپارچه میشوند؛ اهمیت اتصال دادهها در سراسر زنجیره مراقبت بسیار حائز اهمیت خواهد بود.
در گذشته، دادههای بهداشت و سلامت در سیلوهای جداگانه ذخیره میشدند. این دادهها معمولا حاشیهنویسی یا اصلاح نمیشوند.
در طول 15 سال گذشته، معرفی گستردهتر ثبت الکترونیکی پزشکی (EMR)، یک سیستم ثبت را برای دنبال کردن تصمیمات کلینیکی و پشتیبانی صورتحسابها ایجاد کرده است؛ اما EMR دادههای بیمار را بین ارائهدهندگان مراقبت به جریان نینداخته است و آنها را با بینشهای عملی راهنمایی نمیکند.
چیزی که به آن نیاز است؛ یک سیستم مشارکت است که دادههای بیماران را از منابع مختلف برای حمایت ارائهدهندگان مراقبتها با بینشهای مرتبط در نقطه مراقبت متصل و تفسیر کند.
در گذشته، هر نشانه حیاتی بیمار مانند نرخ قلب و فشار خون، بهصورت دستی دنبال میشد. امروزه، این دادهها میتوانند بهصورت خودکار با الگوریتمهایی هوشمند برای تعیین اینکه یک بیمار در خطر زوال قرار دارد تفسیر و یکپارچه شوند. این به پرستاران کمک میکند که سریعا زمانی که نیاز است دستبهکار شوند. یک مطالعه نشان میدهد که این مسئله میتواند منجربه کاهش 86 درصدی ایست قلبی گردد.
هرچه اتصال دادهها در سراسر دستگاهها، دپارتمانها و قسمتهای مراقبت ادامه پیدا کند؛ رسیدن به نگرش نهایی یک جفت دیجیتالی برای بیمار محتملتر است. یک مدل که تمام اطلاعات مرتبط را درباره بیمار یکپارچه میکند و این اطلاعات در طول زمان همواره بهروز میگردد.
جفت دیجیتالی بیمار
-
دادههای رفتاری و فیزیکی
-
دنبال کردن از طریق دستگاههای شخصی
-
سوابق پزشکی گذشته
-تحقیق به هسته نوآوری تبدیل شده- و در تمام مراحل توسعه کسبوکار نزدیک به مشتری کار میکند.
دلیل این امر این است که طبیعت نوآوری فناوری در صنعت سلامت تغییر کرده و سازمانهای تحقیقاتی حالا بسیار متفاوت از 15 سال گذشته فکر میکنند.
در گذشته نوآوری یک فرایند پیدرپی بود، که آزمایشگاههای تحقیقاتی مرکزی به صورت ایزولهای بر روی مفاهیمی برای دستگاهها و سیستمهای بهبودیافته یا جدید کار میکردند و طبق نقشه راه فناوری پیش میرفتند. بعد این مفاهیم به بخشهای محصولات در شرکتهای بزرگ انتقال پیدا میکرد. آنها هم سعی داشتند بیشتر آن را توسعه دهند و به شیوه one-size-fits-all آن را وارد بازار کنند.
حالا نوآوری فرایندی موازیتر است که با همکاری مشتریان صورت میگیرد. بهعنوان مثال، شرکت فیلیپس همکاری نزدیکی با محققان بیمارستان دانشگاهی کارولینسکا در سوئد برای نوآوری در جراحی حداقل تهاجمی، مراقبت سرطان پروستات و سکته دارد. این دست همکاریها در دنیا روبه افزایش است.
این رویکرد همکاری، ذهنیت متفاوتی را میطلبد. محققان دیگر نمیتوانند تنها بر روی فناوری تمرکز کنند. آنها باید همچنین از ارزش پیشنهادی، اقتصادهای سلامت، پویاییهای بازار و اکوسیستمهای دیجیتال محلی درکی داشته باشند.
شرکت فیلیپس چهار قطب نوآوری منطقهای را در کمبریج (ایالات متحده)، شانگهای (چین)، بنگلور (هند) و آیندهوون (هلند) راهاندازی کرده است. این مدل همکاریهای در سطح محلی را ارتقا میبخشد و دانش فناوری، پلتفرمهای دیجیتال، جریان کار کلینیکی، فناوری اطلاعات و دسترسی به بازار و گزینههای مالی را زیر یک سقف جمع میکند.
علاوه بر آن، شرکتهای بزرگ حالا همکاری بیشتری با ذینفعان در بیمارستانها و سیستمهای سلامت دارند. آن هم نهتنها متخصصان فنی، بلکه ارتباطها شامل روسای دپارتمانها و اعضای هیئت علمی نیز میشود. این بدین معناست که میتوان به زبان ذینفعان مختلف سخن گفت. نقشی بهمراتب متنوعتر و چالشبرانگیزتر!
برای اطمینان از اینکه مشتریان راهحلهای یکپارچهای که به دنبالش بودند را دریافت میکنند؛ سازمانهای تحقیقاتی نقش فعالتری را در اتصال واحدهای کسبوکاری متفاوت در شرکتها برعهده میگیرند.
بهعنوان مثال، در حوزه انکولوژی، شرکت فیلیپس آخرین دستاوردها در تصویربرداری، پاتالوژی دیجیتال، ژنومیک و انفورماتیک کلینیکی را برای پشتیبانی تصمیم دقیق و برنامهریزی درمان گردهم میآورد. این مستلزم همکاری بسیاری از متخصصان مختلف است. دیگر تنها نمیتوان در یک واحد مستقل نوآوری کرد. یکپارچگی و ادغام حالا نام دیگر بازی نوآوری در صنعت سلامت است.
مسیر پیش رو
پیشرفتهای علوم پزشکی و فناوری طی سالهای اخیر منجربه ظرفیتهای بالایی برای تشخیص و درمان شده و تاثیر مثبتی هم بر جامعه گذاشته است.
اما پرواضح است که دستیابی به اهداف چهارگانه، نیازمند رویکرد جدیدی برای نوآوری در صنعت سلامت است. این تنها راه برای حفظ مراقبتهای بهداشتی باکیفیت و پایدار برای آنهایی که هماکنون به آن دسترسی دارند میشود. در نتیجه میتوان آن را برای همه در دسترس کرد. حتی برای نسل بعدی که از راه خواهد رسید.
منبع:healthio
همچنین بخوانید:
بهترین فرصت های راه اندازی استارتاپ هوش مصنوعی در پزشکی
ورود صنایع به حوزهی سلامت دیجیتال: حضوری انتخابی یا ضرورتی اجتنابناپذیر؟
پنج راس سلامت دیجیتال که آینده سلامت را شکل خواهد داد