بنیانگذاران استارتاپهای سلامت اغلب با این توصیه مواجه میشوند که یک متخصص حوزه سلامت را به عنوان همبنیانگذار یا مشاور پزشکی در تیم خود داشته باشند. اما اجرای این توصیه، در عمل چندان آسان نیست. اگرچه تعداد پزشکانی که مایل هستند در پیادهسازی ایده استارتاپی شریک شوند، رو به افزایش است، همچنان به اندازه کافی زیاد نیست. در این خصوص مقاله «پزشک کارآفرین» … از طرف دیگر، محیط و شرایط تحصیل و طبابت پزشکی، دنیایی بسیار متفاوت از دنیای کسبوکار و کارآفرینی است. این تفاوت چشمگیر میتواند برقراری ارتباط موثر و کار تیمی را در تیم استارتاپی با مشکل مواجه کند.
اپیزود 160 پادکست HCbiz با نام «نقش پزشکان در استارتاپهای سلامت دیجیتال با سووِن جانمِن» به همین موضوع میپردازد. مهمان این قسمت، دکتر سووِن جانمن (Sven Jungmann)، مدیر ارشد پزشکی فاندرزلِین (FoundersLane) مشاور پزشکی استارتاپهای سلامت دیجیتال بسیاری بوده و صحبتهایش نکاتی برای خلق همکاری اثربخش در این استارتاپها دارد که هم برای پزشکان و هم برای همبنیانگذاران استارتاپها مفید و کاربردی است.
سال 1990 را آغاز الکترونیکی شدن خدمات سلامت در دنیا ثبت کردهاند. روندی که شروع شد و اوائل قرن 21 شتاب بیشتری یافت. نسخ الکترونیکی و درمان از راه دور رهآورد این فناوری توسعه یافته بود. سلامت همراهی که با یک کلیک بر روی گوشی یا کامپیوترتان به دست میآید و شما را به نظام بهداشت و درمان متصل میکند. مفهوم eHEALTH نیز در پی توسعه این عرصه فناورانه بر سر زبانها افتاد.
سازمان جهانی بهداشت در تعریفی از این عرصه فناورانه اعلام کرده است، سلامت دیجیتال مقولهای است که درمان مبتنی بر استفاده از فناوریهای ارتباطات و اطلاعات را شامل میشود. شیوهای نوین با استفاده از موبایل و فناوریهای بی سیم. این کار به توسعه هوش مصنوعی و دیگر فناوریهای نوظهور منجر شده است.این حوزه علمی که به دنبال ارتقای سطح اطلاعات عمومی جامعه از مسایل بهداشتی و تبادلات دارویی و درمانی است، دسترسی مردم به نظام بهداشتی و درمانی بینالمللی را نیز تسهیل میکند. کاری که انواع روشها و به روزترین اطلاعات بهداشتی را در اختیار علاقهمندان، بیماران و حتی پزشکان قرار میدهد.استارتاپها را یکی از اجزای مهم این عرصه فناورانه عنوان کردهاند. مراکزی که نقشی اثرگذار در شکلگیری و توسعه این مفهوم جهانی دارند و دنیای سلامت را با این کار خود متحول کردهاند. فناوریهای نوظهور و دیجیتالی که برای آسان کردن زندگی مردم به کار گرفته شدهاند.توانمندسازی بیمار و پزشکان، ایجاد امکان تبادل اطلاعات میان موسسات بهداشتی، کارایی بیشتر خدمات و درمانها، ارائه آموزشهای آنلاین به بیماران و پزشکان، عدم محدودیت جغرافیایی، افزایش کیفیت خدمات، دسترسی آسان و سریع به مدارک پزشکی بیماران، افزایش دسترسی به خدمات و غیره را از جمله مزایای توسعه سلامت دیجیتال بیان کردهاند.
متوجه شدم دوران طبابتم طولانی نخواهد بود
دکتر سووِن جانمن پزشکی را در آلمان خوانده و پس از آن، در کشورهای مختلفی از جمله اسپانیا، فرانسه، آفریقای جنوبی و برزیل طبابت کرده است. او میگوید در دورانی که به عنوان پزشک مشغول به کار بوده و همزمان برای شرکت در آزمون بورد آمریکا درس میخوانده، متوجه شده که قرار نیست فعالیت پزشکیاش مدت زیادی ادامه یابد. «زیرا احساس کردم ما مدت زیادی را صرف حل مشکلاتی میکنیم که نباید وجود داشته باشند. و این کارها را به صورت ناکارامدی inefficient هم انجام میدهیم. زیرا کارهای بسیاری که میتواند خودکار یا به دیگران واگذار شود، هنوز برعهده پزشکان است.»
سووِن در توضیح کارهای بیفایدهای که باید انجام میداده، مثالی میزند. او میگوید، در یک شیفت ۸ ساعته در اورژانس، حدود ۱.۵ ساعت از زمان او صرف صحبت با مراکز درمانی دیگر و دریافت سوابق پزشکی بیماران از طریق فکس میشده. مسألهای که در صورت اجرای پرونده الکترونیک سلامت، مرتفع خواهد شد.
او تاکید میکند که تلاش و اقدامات همکارانش را ارج مینهد و فکر نمیکند همه پزشکان باید مسیر او را پیش بگیرند، اما کار بالینی برای او مناسب نبوده. «فکر کردم اگر (در آینده) برگردم و به زندگیام به عنوان یک پزشک نگاه کنم، احتمالا این احساس را خواهم داشت که اگر جایی بودم که اثرگذاری بیشتری داشتم، میتوانستم دستاوردهای بیشتری برای سلامت دیگران، جامعه و خودم داشته باشم.» سووِن میگوید کار بالینی را رها کرده تا پیشرفتهایی را ممکن سازد که به همکاران پزشکش کمک میکنند کارهایشان را بهتر انجام دهند.
از سلامت عمومی تا سلامت دیجیتال
او تحصیلاتش را در رشتههای سلامت عمومی و سیاستگذاری عمومی ادامه داده. به جنبههای عمومی سلامت علاقهمند شده و در همین حین با سلامت دیجیتال آشنا شده است. سووِن میگوید به نظر او تکنولوژیهای دیجیتال دو ویژگی جالب دارند: «یکی اینکه میتواند کارهایی را که هیچکس دلش نمیخواهد انجام دهد، از میان بردارد. با افزایش بهرهوری، تسهیل بروکراسی و غیره. اما مهمتر اینکه، میتواند به افراد سقلمه بزند کارهایی را انجام دهند که بدون آن اتفاق نمیافتاد… به نظر من، مراقبت مبتنی بر ارزش فقط وقتی میتواند اتفاق بیفتد که از تکنولوژی دیجیتال استفاده شود.»
دکتر سووِن توضیح میدهد که پزشکی را در حالی رها کرده که نمیدانسته قرار است چه کاری انجام دهد. او میگوید مسیر شفاف و مشخصی وجود نداشته، اما سعی میکرده جایگاهش را در دنیای تکنولوژیهای دیجیتال پیدا کند. در کنفرانسها شرکت میکرده، با بنیانگذاران استارتاپها صحبت میکرده و به تعدادی از آنها پیشنهاد میکرده مشاورشان باشد. او حتی مدتی این کار را به صورت رایگان انجام داده، زیرا نمیدانسته چه ارزشی میتواند برای استارتاپ خلق کند. تا اینکه، مدیرش او را به مدیران ارشد بیمارستانهای زنجیرهای هیلیاس (Helios) معرفی کرده است.
هیلیاس، مجموعه بزرگی از بیمارستانها بودند که قصد داشتند تکنولوژیهای دیجیتال را وارد فرایندها و خدمات خود کنند. آنها فایل ارائه استارتاپهایی را که قصد همکاری با سازمانشان را داشتند، برای دکتر جانمن میفرستادند و او نظر تخصصیاش را اعلام میکرده. این تجربه، زمینه همکاری بزرگتری را فراهم کرده است.
پس از مدتی، بیمارستانهای هیلیاس به دکتر جانمن پیشنهاد کردند به عنوان مدیر ارشد پزشکی شرکتی که قصد تاسیسش را داشتند همکاری کند. شرکتی که هدفش یکپارچه کردن پلتفرم دیجیتال هیلیاس و کمک به دیجیتالی کردن داراییهای آفلاین بیمارستانهای زنجیرهای آنها بود. با وجود آنکه همکاران پزشکش او را تشویق میکردند حتما دوره تخصص را بگذراند، سووِن جانمن پیشنهاد هیلیاس را میپذیرد. و مسیر فعالیت دکتر جانمن در حیطه سلامت دیجیتال و همکاریاش با استارتاپها از این زمان، شفافتر میشود.
اولین تجربه همکاری با سازمان
سووِن در پاسخ به دان لی (Don Lee) میزبان پادکست، از تجربه اولین همکاریاش با تیمی استارتاپی میگوید. او ابتدا به تغییرات مثبتی که در سبک زندگیاش، بیرون از محیط بیمارستان ایجاد شد، اشاره میکند. در شغل جدیدش، مجبور نبوده غذای بیمارستان را بخورد، ساعت خواب و سبک زندگیاش بهتر شده. در مجموع احساس سلامتی بیشتری میکرده و تمرکزش بهتر شده. اما اینها تنها تغییراتی نبوده که سووِن با آن مواجه شده.
او میگوید کار کردن در تیمی با یک گرافیست، یک مهندس و یک تحلیلگر داده، نحوه تفکر و استدلالش را تغییر داد و یادگیری زیادی هم برایش به همراه داشت. علاوه بر این، مجبور شده بود ادبیات پزشکی را که پیشتر به راحتی در ارتباط با همکارانش از آن استفاده میکرد کنار بگذارد. همچنین، توضیح میدهد که چطور تفاوت مدیریت و تصمیمگیری در سیستم پزشکی و کارآفرینی موجب غافلگیریاش شد و ترجیح میداد زودتر متوجه این تفاوت میشد.
همچنین توضیح میدهد: «من با همان روحیه مدیریتی (اگر نام مناسبی باشد) که در بیمارستان داشتم باقی مانده بودم و ناگهان مقتضیات تیم بسیار متفاوت بود. اینکه چطور باید استراتژی بچینی، چطور باید تصمیم بگیری (متفاوت است). زمانی که شما در اورژانس هستی، انباشت کارهایی که باید انجام دهی از بیرون تعیین میشود. شما مینشینی و منتظر میمانی که مردم بیایند.
وقتی شما در محیط کارآفرینی هستی، خودت باید کارهایت را مشخص کنی. باید افرادی را استخدام کنی، مشخص کنی چه نیازهایی وجود دارد. (گاهی) مسأله مشخصی وجود ندارد، باید آن را شکار کنی و غیره. مثل وقتی نیست که کسی میآید و میگوید دست چپم درد میکند. جانمن میگوید دوست داشت زودتر متوجه این تفاوت ذهنیت میشد، اما او با ذهنیت پزشکی وارد کارآفرینی شده بود، زیرا آن نحوه تصمیمگیری در پزشکی کارایی مناسبی داشته.
چرا استارتاپهای سلامت دیجیتال به یک پزشک در تیم خود نیاز دارند؟
سووِن جانمن تاکید میکند که حیطه فعالیت، محصول و همکاران استارتاپ در پاسخ به این سوال تعیینکننده هستند و باید شرایط هر استارتاپ را به طور مجزا بررسی کرد. با این حال، مهمترین تاثیر حضور پزشکان در استارتاپهای سلامت دیجیتال را اینطور برمیشمرد:
پزشکان رویکرد مراقبت مبتنی بر شواهد را به تیم وارد میکنند
آنها (پزشکان) تفاوت چیزی را که در ظاهر جذاب به نظر میرسد و چیزی را که واقعا میتوانید برای آن مستندات پیدا کنید، میدانند. آنها تفاوت بین خواستههای بیماران، نیازهایی که میتوانند بیان کنند و نیازهایی را که بیماران باید به آن توجه کنند (اما ممکن است از آن آگاه نباشند) میدانند.
همچنین، پزشکان میتوانند به ارزیابی شواهد بالینی موجود کمک کنند. به گفته دکتر جانمن، اکنون شواهد زیادی درباره سلامت دیجیتال در دسترس است. این تحقیقات، میتوانند حتی درباره مواردی جزیی مانند تاثیر یک تغییر کوچک در طراحی برنامه و تاثیر آن بر تجربه کاربر هم به تیم کمک کنند. اما افرادی که پیشینه مهندسی و کارآفرینی دارند، اغلب با چنین مفاهیمی آشنا نیستند.
پزشکان به پیدا کردن معماری درست دادهها کمک میکنند.
اغلب استارتاپهای سلامت دیجیتال به نحوی با دادههای بیماران سروکار دارند. از نظر سووِن جانمن، پزشکان میتوانند به استارتاپها در تعیین دادههایی که در زمینه کاری آنها حائز اهمیت هستند و غربال و مرتب کردن دادههای جمعآوریشده کمک کنند.
پزشکان به محصول شما اعتبار میدهند.
مورد بعدی که دکتر جانمن به آن اشاره میکند، اعتباربخشی به محصول برای جلب اعتماد و همکاری پزشکان دیگر است. حضور پزشکان در بازاریابی و فروش محصول موثر است.
پزشکان، در انجام تحقیق کاربر (user research) کمک میکنند.
سووِن معتقد است، پزشکان میتوانند در انجام تحقیقات مشتری و کاربر به استارتاپها کمک کنند. البته، او تاکید میکند که آنها در مصاحبههای کیفی خوب عمل نمیکنند، اما اگر با کسی که در انجام مصاحبه توانمند است، در یک تیم باشند، تحقیق خوبی انجام خواهند داد.
جنبههای تاریک ورود به دنیای کارآفرینی برای پزشکان
در ادامه، میزبان پادکست درباره سختیها و جنبههای آزاردهنده دنیای کارآفرینی برای پزشکان میپرسد.
بازگشت به کار بالینی چندان آسان نیست
سووِن جانمن ابتدا به سختی بازگشتن به مسیر طبابت اشاره میکند. او میگوید با آنکه به نظر میرسد بازگشتن به بیمارستان و کار بالینی، همواره یکی از گزینههای روی میز است، با فاصله گرفتن از طبابت، بسیاری نکات فراموش میشود. از طرفی، تغییرات دنیای پزشکی بسیار سریع رخ میدهند. برای مثال، روشهای درمان سرطان به سرعت در حال تغییر هستند. بنابراین، بازگشت به شغل پزشکی چندان راحت نیست.
با مسائل مبهم بسیاری مواجه میشوید.
بسیاری از ما اغلب به این دلیل پزشکی را انتخاب کردهایم که کارهای عملی را دوست داریم. از ارتباط نزدیک با بیمار و مکالمه عمیق با آدمها -اگر زمانش را داشته باشیم- لذت میبریم. ما به حل کردن معماهای پزشکی که ممکن است برایشان تحت فشار باشیم علاقه داریم. و بخش زیادی از اینها در ساختار جدید قابل جایگزینی نیستند.
سووِن توضیح میدهد که کارآفرینان با مسائل انتزاعی و مبهمی مانند استراتژی برند مواجه میشوند. مسائلی که حل کردن آنها دستورالعمل قطعی و سِیر مشخصی ندارد، بلکه اظهار نظرهای افراد مختلف تیم در آن مطرح است. در مقابل پزشکی که مبتنی بر شواهد و قابل اندازهگیری است، رویارویی با چالشهای کارآفرینی میتواند دشوار باشد.
گاهی توجه به مسائل جزیی، برای پزشکان دشوار است
دکتر جانمن میگوید برای پزشکان که با مرگ دستوپنجه نرم کردهاند، گاهی توجه به مسائل جزیی مانند یک اشتباه در یک فایل پاورپوینت دشوار است. به طوری که ممکن است احساس کنند دارند زمان زیادی را برای مشکلات کوچک و کماهمیت تلف میکنند.
گاهی پزشک باید به تنهایی در مقابل کل تیم بایستد
از دید سووِن جانمن، سختترین جنبه فعالیت در محیط کسبوکار این است که پزشک تنها فرد تیم است که با ساختار فکری پزشکی رشد یافته. گاهی هیچکس در تیم، دیدگاهش را درک نمیکند. بنابراین، گاهی مجبور میشود به تنهایی در مقابل کل تیم بایستد. او تعریف میکند که در موقعیتهایی قرار گرفته که تمام تیم با ایدهای موافق بودهاند، در حالی که از نظر پزشکی توجیهپذیر نبوده. اما تیم به دلیل آنکه اجرای ایده را تا حدی پیش برده بودند از او انتظار داشتند به هر نحو، ایدهشان را تایید و حتی از نظر پزشکی توجیه کند.
مهارتهایی که پزشکها باید برای ورود به محیط استارتاپی بدانند
دکتر جانمن در ژانویه ۲۰۲۱ مقالهای با نام «۶ مهارتی که حضور پزشکان در استارتاپها را ناگزیر میکند» نوشته است. دان لی، در این قسمت به مرور مهمترین نکات آن مقاله با جانمن میپردازد.
هاله خود را بشناسید
(پزشکان از خود میپرسند) چه چیزی باید یاد بگیرم تا در این زمینه جدید موفق باشم. این مهم است… اما سوال دیگری که به همان اندازه مهم است، یا حتی مهمتر است این است که از خودتان بپرسید چه چیزهایی هستند که باید فراموش کنم. چه رفتارهایی ناکارآمد هستند، با اینکه ممکن است در زندگی پزشکی من بسیار کارامد و مفید باشند؟ و یکی از آنها این است که هالهتان را بشناسید.
در دنیای پزشکی، پزشکان پس از آنکه تمام شواهد را جمعآوری کردند، براساس ادراک شهودی خودشان تصمیم میگیرند. این رفتار در طبابت بسیار پذیرفتهشده است. فرصت تصمیمگیری اغلب اندک است و از پزشکان انتظار میرود مطابق آنچه حس میکنند درستتر است اقدام کنند. سووِن جانمن میگوید این اصل پزشکی، نباید باعث شود پزشکان در تیم استارتاپی هم برای نظر خودشان، ارزش بیشتری قائل شوند. یا به اصطلاح، دچار خطای هالهای (halo effect) شوند.
شما باید یک واسط صادق باشید. به نظر جانمن، مشاوران پزشکی به عنوان مترجم بین دنیای پزشکی و کسبوکار باید همه اطلاعات را صادقانه در اختیار تیم بگذارند، زیرا آنها بخش کوچکی از تیم محصول را تشکیل میدهند و عوامل بسیاری در تصمیمگیری دخیل هستند.
اینکه نوآوری دیجیتال چطور کار میکند را یاد بگیرید
سووِن به برخی مفاهیمی که پزشکان برای ورود به عرصه کسبوکار باید با آنها آشنا باشند اشاره میکند. او از ابزارهای سادهای مانند گوگلدرایو تا مفاهیم کسبوکار مانند تفکر طراحی، نمونهسازی سریع (rapid prototyping) و متدولوژی نوپای ناب نام میبرد.
همچنین، به موضوعات پایهای فناوری اطلاعات، مانند تفکر محاسباتی (computational thinking)، پایتون مقدماتی و غیره اشاره میکند. البته، او تاکید میکند که هدف از آشنایی با این موضوعات، انجام آنها نیست. «نه با این ایده که خودتان بخواهید انجامش دهید، به هیچوجه. بلکه با این قصد که بتوانید درک بهتری از اینکه چطور با این افراد (سایر اعضای تیم) کار کنید داشته باشید.»
جانمن کتابها، ویدیوها و دورههای آموزشی را از منابع خوب یادگیری میداند و میگوید پزشکان میتوانند از اعضای تیمشان برای انتخاب موضوعاتی که باید یاد بگیرند کمک بخواهند. همچنین، اعضای تیم میتوانند مربی یا منتور خوبی برای یادگیری یک مبحث باشند.
راهنمای سیستم باشید
دکتر جانمن میگوید پزشکان باید برخی مفاهیم اولیه اقتصاد سلامت مانند عدم تقارن اطلاعاتی (information asymmetry) و تقاضایی القایی (supplier-induced demand) را بدانند تا بتوانند نیازها و انگیزههای ذینفعان مختلف سازمانهای سلامت را برای تیم استارتاپی شرح دهند.
بنیانگذاران استارتاپ چطور میتوانند فاصله ارتباطی خود با پزشکان را کمتر کنند
-
در ارتباطتان با پزشکان، اگر موضوعی برایتان مبهم است، تمام سوالهایتان را از آنها بپرسید. اما حتما به آنها گوش کنید و دغدغههایشان را بشنوید. با آنها انتخابی برخورد نکنید که هرجا خواستید نظرشان را بپرسید و هرجا خواستید نه. وقتی داخل تیم هستند در تمام زمینههای پزشکی باید نظرشان را بپرسید.
-
تفکر علمی را در خود تقویت کنید. این واقعیت را بپذیرید که شرکت پزشکی هستید، پس باید کارآزماییهای بالینی را انجام دهید، حتی اگر بسیار پرهزینه و زمانبر هستند. گاهی استارتاپها بهانههایی میآورند که نیازی به شواهد ندارند، اما هیچ بهانهای قابل پذیرش نیست.
-
تفاوت سوال پزشکی و حقوقی را بدانید. بسیاری اوقات، از پزشکان سوالاتی میپرسند که در واقع در حیطه مشاورههای حقوقی است.
-
عدم قطعیتهای پزشکی را بپذیرید. بسیاری اوقات در پزشکی، جوابی قطعی وجود ندارد و نمیتوانید از پزشکان انتظار داشته باشید پاسخ دقیق و ۱۰۰ درصدی به شما بدهند.
در پایان، دکتر جانمن درباره کتاب مقابله (FightBack) که در سال 2020 همراه یکی از همکارانش به نام فلکس ستریتز (Flex Staeritz) نوشته توضیح میدهد. این کتال در اوایل همهگیری کرونا نوشتهشده و هدفش ارائه راهکاری برای بحرانهایی است که در آینده پیش روی جامعه انسانی قرار میگیرد. چرا که به گفته جانمن، کرونا، آخرین بحرانی نیست که با آن مواجه هستیم و مسائلی ماند گرمایش زمین در آینده مشکلآفرین خواهند بود. اما با وجود آنکه مدتهاست محققان و فعالان هشدار میدهند، سیستمهای ما برای آن آماده نیستند.
دکتر جانمن و همکارش، از تجربه خود در فاندرزلِین استفاده کرده و توضیح میدهند که چطور همکاری سازمانهایی که منابع مناسبی در اختیار دارند با استارتاپهای نوآور میتواند در مقابله با چالشهای آینده کارآمد باشد.
منبع: medlean
همچنین بخوانید:
پزشک کارآفرین؛ چرا پزشکان باید شروع به کارآفرینی کنند؟
قدرت دارک مهمترین روند تکنولوژی سلامت دیجیتال
آشنایی با موارد ضروری پلت فرم تله ویزیت